English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8850 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jonquil U گل نسترن
sweet brier U نسترن
eglantine U نسترن
lark heel U نسترن
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
insecticides U حشره کشی داروی حشره کش
insecticide U حشره کشی داروی حشره کش
papillary U مانند برامدگی دارای برامدگی
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
lepidopteron U حشره فلس بال حشره پشیز بال
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
rootery U توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
to strike an a U بصورت ویژهای درامدن
tea has an adour p to itself U چای بوی ویژهای دارد
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
to smile a person into a mood U کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
breeding grounds U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
gentleman at large U کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
radius dimpling U ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
myrica U درخت شیشعان درخت موم
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
him who U انرا که
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
i saw it U انرا دیدم
had searched U انرا می یافتید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake U انرا تکان دهید
give it a twist U انرا پیچ بدهید
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
send it by post U با پست انرا بفرستید
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
bugs U حشره
fly dope U حشره کش
insects U حشره
insect U حشره
larvicide U حشره کش
insecticide U حشره کش
insecticidal U حشره کش
bug U حشره
bugging U حشره
insecticides U حشره کش
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
labium U لب زیرین حشره
larva U کرم حشره
maggot U کرم حشره
fly U حشره پردار
gnat U حشره دو بال
gnats U حشره دو بال
ocellus U چشم حشره
insectarium U حشره خانه
stinkbug U حشره بدبو
maggots U کرم حشره
incunabulum U پیله حشره
insectologist U حشره شناس
grubs U کرم حشره
grub U کرم حشره
may fly U حشره یک روزه
insectean U حشره دار
grubbed U کرم حشره
entomology U حشره شناسی
insect powder U گرد حشره کش
insectivorous U حشره خوار
ephemera U حشره یکروزه
ephemerid U حشره یک روزه
insectile U دارای حشره
insectifuge U حشره کشی
larvae U کرم حشره
firefly U حشره شب تاب
insectivora U حشره خواران
insectary U حشره خانه
fireflies U حشره شب تاب
arvicide U کرم حشره کش
entomologist U حشره شناس
entomologize U در حشره شناسی
entomophagous U حشره خوار
hackle U حشره پردار
insectology U حشره شناسی
entomophobia U حشره هراسی
insectile U حشره مانند
gambier U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambir U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
femurs U فخذ ران حشره
insectivora U پستانداران حشره خوار
femur U فخذ ران حشره
femora U فخذ ران حشره
larva U نوزاد حشره لیسه
hellgrammite U کرم حشره گوشتخوار
pesticide U کشنده حشره موذی
ant مور [حشره شناسی]
hoppers U هرگونه حشره جهنده
ant مورچه [حشره شناسی]
insectivore U پستاندار حشره خوار
hessian fly U حشره گندم خوار
pesticides U کشنده حشره موذی
hopper U هرگونه حشره جهنده
arvicide U که کرم حشره را میکشد
proboscises U الت مکیدن حشره
segment's of an insect's body U حلقه هایابندهای تن حشره
entomological U مربوط به حشره شناسی
sucking louse U شپش یا حشره مکنده
larvicide U دافع کرم حشره
entomology U علم حشره شناسی
dealate U حشره بدون بال
maggoty U پراز کرم حشره
proboscis U الت مکیدن حشره
fly trap U گیاه حشره گیر
formication U توهم لمس حشره
larvae U نوزاد حشره لیسه
bed bug U ساس [حشره شناسی]
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
fly U طعمه مصنوعی بشکل حشره
bagworm U کرم حشره بید یاپروانه
gall wasp U حشره پرده بال مازو
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
walking sticks U حشره راست بال امریکایی
migrant butterfly U پروانه کوچگر [حشره شناسی]
walking stick U حشره راست بال امریکایی
coxa U بند اول پای حشره
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
larval U مربوط به کرم حشره یا نوزادحشره
chigger U نوعی حشره شبیه کنه
trochanter U بند دوم پای حشره
prothorax U قسمت قدامی سینه حشره
intertentacular U واقع در میان شاخکهای حشره
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
gallinipper U حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
drosera U دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
fly casting U استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
horntail U هرنوع حشره ازدسته نازک بالان
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com